-
«ولایت و ولایتمداری» در شیعه از جایگاه والایی برخوردار است؛ زیرا مکتب اهلبیت(ع) نمایانگر اسلام ناب محمدی(ص) و تنها نماینده واقعی آن است و هر کس که به وادی ولایت نزدیکتر و در ولایتمداری استوارتر است، از این چشمه های معنوی بهره بیشتری خواهد برد.
-
تفکیک ولایتمداران واقعی از ولایتگریزانی که تنها مدعی ولایتمداریاند، نیاز به ارائه شاخصهایی دارد تا از سویی، در صحنههای فتنه راهنمای جویندگان حق در شناخت خواصّ حامی ولایت، باشد و از سویی دیگر، برای هر فردی میزانی در تشخیص درجه ایمان واقعی خود به ولیّخدا باشد.
-
محبتورزی و اطاعت پذیری در برابر ولیّ خدا از برجسته ترین شاخصه ها و ویژگیهای فرد ولایتمدار است. البته باید توجه داشت که محبت به ولیّخدا در پرتو محبت به خدا و فرمانبری از آنها، اطاعت از خداست. قرآن کریم در عین اینکه ولایت را تماماً از آن خدا و منحصر در او میداند (شوری:9)، آن را برای پیامبراکرم(ص) و ائمه هدی(س) نیز اثبات کرده است (مائده:55) و در همیین راستا، اطاعت از اولی الامر را همانند اطاعت از خداوند متعال واجب کرده (نساء:59)، محبتورزی به آنان را پاداش رسالت میداند (شوری:24).
-
این نوشتار، پس از مفهوم شناسی مختصر در واژه «ولایت» و «شاخص» به ارائه مهمترین ویژگیهای افراد ولایتمدار با ارائه نمونههای مناسب تاریخی در هر مورد، خمت گمارده است.
-
مفهوم شناسی
-
ولایت به معانی نزدیکی، تسلط، قدرت، فرمانروایی، محبت، عهدهداری کاری، حکم، پشتیبانی، زمامداری، سرپرستی و تصرف آمده است،ما به نظر میرسد معنای اصلی و محوری آن- چنانکه راغب آورده است- عبارت است از نزدیکی دو چیز به هم بهطوری که فاصلهای میانشان نباشد.[2] مراد از ولایت در اصطلاح دینی و قرآنی، تقرّب معنوی است. بر این اساس، نزدیکی و پیوند قلبی و محبتورزی افراد به همنوع، ولایتورزی است، و نزدیکی به معنای تصرف در امور دیگری و تدبیر آن، نوعی ولایت است. بندگی و پیوند معنوی با خدا و عشق و علاقه به اولیای الهی موجب ورود به وادی ولایت میشود.
-
شاخص، به معنای کسی که میان مردم برگزیده و ممتاز باشد، علامتی که در آفتاب برای تعیین وقت ظهر نصب میشود، و تیری که از بالای نشان درگذرد، آمده است.[3] مراد از شاخص در این نوشتار، با توسعه در معنای دوم، به معنای هر نوع ملاک و معیار است؛ چنانکه میگویی: شاخص ما در انتخابات، قانون اساسی است یا شاخص ما در تقلید، مجتهد دارای شرایط است.
-
اینک بعد از تبیین مفهوم ولایتمداری و شاخص، چند نمونه از شاخصههای ولایتمداری ذکر میشود.
-
شاخصههای ولایتمداری
-
افراد ولایتپذیر[4] یعنی کسانی که با محبت و عشق، از ولیخدا اطاعت میکنند، دارای شاخصههایی هستند که عبارتند از:
-
1. ولایتمداری در سایه بصیرت
-
بصیرت در لغت به معنای علم وعبرت و حجت آمده است و در فرهنگ قرآنی به معنای رؤیت قلبی و باطنی است.[5
-
بصیرت گوهری است که اگر در وجود انسان باشد، او را ارزشمند میکند؛ زیرا انسان بصیر میتواند در وقایع خارجی حق را – که به مثابه آب صاف و پرحرکت است- از باطل – که در حکم کف سطح آب است- جدا کند.[6
-
وقتی به تاریخ اسلام مراجعه شود، این نکته جلب توجه میکند که بیبصیرتی مردم در عصر امام حسین(ع) باعث شد تا به جای حق، باطل را قبول کنند و نماد حق را رها کنند؛ زیرا فتنهگری دشمنان فضا را چنان غبارآلود میکند که شناخت حق به دشواری میسر است؛ چنانکه عمرسعد برای تحریک مردم به قتل امام حسین(ع) میگفت: یَا خَیْلَ اللَّهِ ارْکَبِی وَ بِالْجَنَّةِ أَبْشِرِی[7] یعنی ای سوارکاران الهی سوار شدید و بهشت برشما بشارت باد؛ در صورتیکه شناخت و پیروی از ولیّخدا میتوانست آنها را از جهنم نجات دهد.
-
صاحبان بصیرت در قرآن مورد مدح قرار گرفتهاند و از آنها به «اهل اعراف»[8] یعنی کسانی که مشرف بر جمیع اهل محشرند و هر کسی را در مقام خود مشاهده میکنند، تعبیر شده است. گویا شخص بصیر مانند دیدبان تیزبین و واقعبینی است که بر سر قلّه کوه مواظب است تا در دید خود اشتباه نکند و واقعیت را ببیند و توجه کند که سرابهای اطراف او خود را آب جلوه ندهند.
-
افراد ولایتمدار و ولایتپذیر باید در امر دین و شناخت صفات الهی و آگاهی نسبت به احوال دنیا و آخرت و شناخت کامل نسبت به حجت خدا بصیرت داشته باشند و آرمان آنها رسیدن به درجه کسانی باشد که خداوند در مورد آنها فرمود:
-
کُنْتُ سَمْعَهُ الَّذِی یَسْمَعُ بِهِ وَ بَصَرَهُ الَّذِی یُبْصِرُ بِهِ وَ لِسَانَهُ الَّذِی یَنْطِقُ بِهِ وَ یَدَهُ الَّتِی یَبْطِشُ بِهَا إِنْ دَعَانِی أَجَبْتُهُ وَ إِنْ سَأَلَنِی أَعْطَیْتُهُ.[9]
-
من شنوایی او میشوم که با آن میشنود و بینایی او میشوم که با آن میبیند و زبان او میشوم که با آن حرف میزند و دست او میشوم که با آن قدرتمندانه آنچه را که میخواهد به دست میآورد. اگر او مرا بخواند او را اجابت میکنم و اگر چیزی بخواهد به او میدهم.
-
چنین بصیرت و شناختی تنها در سایه ایمان به وجود میآید که خداوند در قرآن کریم میفرماید:
-
یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ یَجْعَلْ لَکُمْ فُرْقاناً (انفال:29)
-
ای کسانی که ایمان آوردهاید اگر از خدا بترسید، خداوند قوه تشخیص حق از باطل روزیتان میکند.
-
وقتی انسان وجودش را خدایی کند، خداوند بصیرت و شناخت نسبت به ولیّ خود را روزیاش میکند تا با هدایت او از راه مستقیم خارج نشود.
-
نمونه درخشان اهل ولایت دارای بصیرت یاران امام حسین(ع)اند که هرچه در سختی و تشنگی آنها اضافه میشد و هرچه لحظه شهادت آنها نزدیکتر میشد، بر صبر ناشی از بصیرت آنها افزوده میگشت.[10] شخص ولایتمدار که به چشمه بصیرت رسیده است، از جان دادن در راه ولیّخدا باکی ندارد و به مقام رضا و تسلیم میرسد؛ چنانکه امام صادق(ع) در زیارت اباالفضل العباس (ع) میفرماید:
-
أَشْهَدُ لَکَ بِالتَّسْلِیمِ وَ التَّصْدِیقِ وَ الْوَفَاءِ وَ النَّصِیحَةِ لِخَلَفِ النَّبِیِّ الْمُرْسَلِ.[11]
-
شهادت میدهم که نسبت به جانشین رسول اکرم(ص) در مقام تسلیم بودی، حضرتش را تصدیق نمودی و در شأن وی وفا و خیرخواهی کردی.
-
ویژگی دیگر اهل بصیرت، دوری از دنیازدگی است؛ چنانکه در رد اماننامه توسط حضرت اباالفضل(ع) نمود پیدا کرد. هنگامیکه شمر برای جدا ساختن ابوالفضل العباس(ع) فریاد زد: خواهرزادگان من عبدالله، جعفر کجایید. قمر بنیهاشم و برادرانش ساکت و باکمال ادب چشم به اشاره داشتند؛ تا امام حسین(ع) حکم فرمود: «جوابش را بدهید اگرچه فاسق است.» آنگاه قمربنیهاشم جواب دندانشکنی به شمر داد.[12]
-
اما بیبصیرتی، پیروان ولایت را از ولیّخدا جدا میکند؛ چنانکه در جنگ جمل افرادی را میبینی که مدعی پذیرش حکومت امام علی(ع) بودند اما با همه شناختی که از فضائل و مقام معنوی حضرتش داشتند، در حقانیت و مشروعیت این جنگ دچار تردید شدند؛ پس به امیرالمؤمنین(ع) گفتند: ما را به جایی بفرست که یقین داشته باشیم با کفار میجنگیم. امام علی(ع) نیز آنها را به سرحدات فرستاد.[13] این گروه ولایتگریزانی هستند که در هنگامه کارزار بر اثر بیبصیرتی از ولایت جا میمانند.
-
2. ولایتمداری همراه اطاعت
-
دومین شاخصه ولایتمداری، اطاعت بیچون وچرا از ولیّ خداست. اطاعتی مخلصانه و از روی آگاهی و بر اساس حب به ولایت؛ همانگونه که خداوند در مورد افرادی که ولایت رسول گرامی اسلام(ع) را میپذیرند، چنین میفرماید:
-
فَلا وَ رَبِّکَ لا یُؤْمِنُونَ حَتَّى یُحَکِّمُوکَ فیما شَجَرَ بَیْنَهُمْ ثُمَّ لا یَجِدُوا فی أَنْفُسِهِمْ حَرَجاً مِمَّا قَضَیْتَ وَ یُسَلِّمُوا تَسْلیماً. (نساء:65)
-
به پروردگارت سوگند! که ایمان نمیآورد مگر آنکه تو را درباره آنچه میانشان مایه اختلاف است، داور قرار دهد سپس در دلهایشان از حکمی که کردهای (اندکی) احساس ناراحتی نکند و کاملاً سر تسلیم فرود آورد.
-
حضرت علی(ع) افراد ولایتمدار را اینگونه نصیحت میکند:
-
به اهلبیت پیامبرتان نگاه کنید و به آن سو که میروند، پی آنها را بگیرید؛ ... اگر ایستادهاند بایستید و اگر برخاستهاند شما نیز برخیزید. به آنان پیشی نگیرید که گمراه میشوید و از آنان بازپس نمانید که هلاک میشوید.[14]
-
آنها که ادعا میکنند خداوند را دوست دارند و به ولایت وسرپرستی او علاقه دارند، باید از فرستاده او پیروی کنند تا مورد محبت الهی قرار گیرند.[15] البته برای رسیدن به مقام اطاعت باید از قدرت ایمان کمک گرفت و دل را در چشمهسار معرفت، از رذائل شستوشو داد.
-
نمونه زیبای اطاعتپذیری بیکموکاست اطاعت غلام امام صادق(ع) است که به امر مولایش تنور را روشن کرد و در حالیکه آتش از درون تنور شعله میکشید، به درون آن رفت و سالم بیرون آمد.[16]چنین افرادی هستند که امام به وجودشان در جمع پیروان خود مینازد.
-
نمونه دیگر، اویس قرنی است که هم اهل مناجات و هم اهل جهاد بود. او در جنگ صفین که اوج شبههافکنی در تعیین مصداق حق بود، با امیرالمؤمنین(ع) تجدید بیعت نمود تا جان را در راه مولای خویش قربانی کند. آنگاه در رکاب امام خویش جنگید تا به شهادت رسید.
-
یکی از انگیزههای اطاعت نکردن از اولیای الهی دنیاطلبی است. به این ترتیب، اطاعت نکردن از ولایت در قالب توجیهپذیر بودن انتخاب و مصلحتاندیشی بروز میکند. افرادی که دین را تا هنگامیکه به نفع مادی آنها لطمه نزند، قبول دارند. خداوند در قرآن کریم در اینباره میفرماید:
-
وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَعْبُدُ اللَّهَ عَلى حَرْفٍ فَإِنْ أَصابَهُ خَیْرٌ اطْمَأَنَّ بِهِ وَ إِنْ أَصابَتْهُ فِتْنَةٌ انْقَلَبَ عَلى وَجْهِهِ. (حجّ:11)
-
و از مردم کسی است که خدا را شعاری عبادت میکند؛ پس اگر نعمتی به او برسد به آن عبادت آرام گیرد و اگر بلایی به او برسد به روی خود برگردد.
-
حضرت فاطمه زهرا(س) در خطبه فدکیه علت جامعهشناختی اطاعتناپذیری از ولایت را اینگونه بیان میفرماید:
-
َ أَلَا قَدْ أَرَى أَنْ قَدْ أَخْلَدْتُمْ إِلَى الْخَفْضِ.[17]
-
(ای انصار) به هوش باشید! من میبینم شما به سوی تنبلی و تنآسایی و عافیتطلبی میروید.
-
آنها که در مرحله امتحان، به بهانههای دنیوی از اطاعت سرپیچی میکنند، به گمراهی آشکار دچار شدهاند.[18] چنانکه در داستان جنگ تبوک، با کسانی روبرو میشوی که با بهانهتراشی و توجیهگری از اطاعت ولیّ خدا خارج شدند. گرمی هوا، دوری راه، قرار گرفتن در فصل برداشت محصول، مجهز بودن دشمن و ... راههای توجیهگری خروج از سپاه اسلام است. در قرآن کریم این افراد و روش آنها مورد نکوهش قرار گرفته است.[19]
-
گاه منفعتطلبی چنان چشم اطاعتپذیری را کور میکند که افراد سودجو به تفسیر کلام معصوم در جهت منافع خود نیز میپردازند. امام صادق(ع)، آنها را که در پی توجیه سخنان حضرتش برای منافع خود هستند، مورد سرزنش قرار داده و فرمود:
-
وَ اللَّهِ مَا أَنَا لَهُمْ بِإِمَامٍ … إِنَّمَا أَنَا إِمَامُ مَنْ أَطَاعَنِی[20]
-
به خدا سوگند! من امام اینها نیستم. …من امام کسی هستم که (بدون تفسیر به رأی) از من پیروی کند.
-
3. ولایتمداری و محبتورزی
-
محبت - که به معنای میل به کسی است که دربردارنده خیر و کمالی برای آدمی باشد- شالوده هر نوع ولایتی است؛ زیرا بدون کشش و علاقه قلبی، هیچگونه پیوند و ارتباط معنوی و روحی برقرار نمیشود. ازاینرو، به تصریح قرآن کریم، مؤمنان راستین بیشترین محبت را به خدا دارند. (بقره:165)
-
اما محبت تنها یک علاقه قلبی ضعیف و خالی از اثر نیست بلکه باید آثار آن در عمل انسان انعکاس یابد. مهمترین آثار محبت عبارتند از: حرکتآفرینی و پویایی، اطاعتپذیری، لذتبخشی انس با محبوب و کسب احساس آرامش و اطمینان، و امید به آینده. از میان این آثار، تلازم اطاعت با محبت در ارتباط با بحث ولایتمداری قابل تبیین است؛ چنانکه آیه 31 سوره آل عمران: «قل إن کنتم تحبون الله ...» بر تلازم محبت و اطاعت دلالت دارد. این آیه نشان میدهد آنان که پیوسته دم از عشق و محبت پروردگار و اولیای الهی میزنند ولی رفتاری کاملاً مخالف با خواست و اراده خدا و اولیای او دارند، مدعیانی دروغین بیش نیستند.[21] اطاعتی که ناشی از محبت است در اطاعت از فرمان الهی و پرهیز از گناه، نمود پیدا میکند؛ چنانکه امام صادق(ع) میفرماید:
-
نافرمانی خدا را میکنی، با این حال ادعای دوستی او را داری؟ به جانم سوگند، این کار عجیبی است! اگر محبت تو راست بود، حتماً اطاعت فرمان او میکردی؛ زیرا کسی که دیگری را دوست دارد از فرامین او پیروی خواهد کرد.[22]
-
از این جهت پیامبر اکرم(ص) مزد رسالت خویش را محبت به اهلبیتش میداند (شوری:23) که محبت با فرمانبری تلازم دارد. چنین محبتی است که صاحب آن شهید و آمرزیده شده است و با ایمان کامل از دنیا میرود.[23]
-
4. ولایتمداری و صبر
-
واژه صبر از کلمات پرکاربرد قرآنی و روایی است . این واژه در 45 سوره قرآن، بیش از صد مرتبه وارد شده است.[24] صبر در لغت به معنای خویشتنداری و کنترل نفس است تا از آنچه عقل و شرع اقتضا میکند، خارج نشود.[25]
-
از ویژگیهای اهل بصیرت ولایتمدار آن است که بصیرتشان با صبر گره خورده است و در سختیها نیز پای ولایت میایستند؛ چنانکه قرآن میفرماید:
-
إِنَّ الَّذینَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا فَلا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ. (احقاف:13)
-
همانا کسانی که گفتند پروردگار ما خداست بعد (در این راه) استقامت کردند پس ترسی بر آنها نیست و محزون نمیشوند.
-
ولایتمدار حقیقی کسی است که در مسیر ولایت با مدد از نیروی بصیرت از بیتابی خودداری کرده، با صبر و شکیبایی خود، سختیها، بلاها و زخم زبانهای اطرافیان را به جان بخرد و با آرامش خود دشمن را ناامید کند. در اینجا نباید از رابطه صبر وبصیرت غافل شد. نمونه بارز صبر، استقامت و ثبات قدم، حضرت زینب(س) است که در واقعه کربلا با بصیرت کامل، جلوههای باشکوهی از صبوری را به نمایش گذارد. روح صبور زینب است که بعد از اینهمه مصیبت، میگوید: ما رأیت إلا جمیلاّ[26] من جز زیبایی ندیدم.
-
نتیجه و پیشنهاد
-
مهمترین شاخصههای ولایتمداری عبارتند از: بصیرت، محبتی که از بصیرت و شناخت حاصل میشود، اطاعتی که نشانه محبت واقعی است و صبری که با بصیرت گره خورده است. آن دسته از افرادی که ادعای ولایتپذیری، محبتورزی به ولایت، استقامت و پایمردی در همراهی با ولیّخدا و در یک کلام ولایتمداری دارند، باید بدانند تنها زمانی حق ولایت را تمام و کمال به جای آورده، از جفای خواسته یا ناخواسته به آن نجات مییابند که در دوستی خود صادقانه رفتار کرده، گوش به فرمان باشند. تقویت بنیه دینی، پیروی از فرامین الهی و پرهیز از گناه و دنیاطلبی تقویتکننده درجه محبت نسبت به ولایت است.
-
بررسی تفصیلی رابطه محبت و اطاعت و رابطه صبر و بصیرت، راز صبر زینب(س) در اوج بصیرت و در کشاکش مصائب، و تبیین معرفتشناسی ولایتمداران واقعی مثل حضرت ابالفضل عباس(ع) مقولههای نوئی برای کار تحقیقی هستند.