نیکان
دو شنبه 19 تير 1396برچسب:نیکان، رهبری, :: 19:20 :: نويسنده : علی یگانه اول پاییز بود و در کلاس دفتر خود را معلم باز کرد بعد با نام خدای مهربان درس اول آب را آغاز کرد گفت بابا آب داد و بچه ها یک صدا گفتند بابا آب داد دخترک اما لبانش بسته ماند گریه کرد و صورتش را تاب داد او ندیده بود بابا را ولی عکس او را دیده در قابی سپید یادش آمد مادرش یک روز گفت دخترم بابای پاکت شد شهید
مدتی در فکر بابا غرق بود تا که دستی اشک او را پاک کرد بچه ها خاموش ماندند و کلاس آشنا شد با سکوتی تلخ و سرد دختری در گوشه ای آهسته باز گفت بابا آب داد و داد نان شد معلم گونه هایش خیس و گفت بچه ها بابای زهرا داد جان بعد روی تخته سبز کلاس عکس چندین لاله زیبا کشید گفت درس اول ما بچه ها درس ایثار و وفا ، درس شهید مشق شب را هر که با بابای خود باز بابا آب داد و نان نوشت دخترک اما میان دفترش ریخت اشک و “داد بابا ، جان” نوشت نظرات شما عزیزان:
درباره وبلاگ به وبلاگ من خوش آمدید آخرین مطالب پيوندها تبادل لینک هوشمند برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان نیکان و آدرس ataataee.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد. نويسندگان |
||
|