جرعه ی دهم ...عشق تنها بود
نیکان
دو شنبه 10 مهر 1396برچسب:نیکان، عاشورا, :: 21:25 ::  نويسنده : علی یگانه
 

ثم استوی الی السماء و هی دخان / فصلت - 11

به حدی تشنه بود که آسمان را دود می دید

اما فدایی ها همه رفته بودند

هیچ کس تاب نیاورد که بماند و ببیند این لب های عطشان را

طاقت نیاوردند که بی کسی و تنهایی حسین را نظاره کنند

دل نداشتند که حتی یک زخم به تن حسین ببینند

چه برسد به اینکه ببینند : و شمر جالس علی صدره ...

رفتند و ندیدند که یک مشت حرامی ، حضرت عشق را تنها گیر آورده اند

ندیدند که هر که با هر چه دارد ، می زند

ندیدند که دارند تلافی همه ی کشته شده هایشان را یک جا سر حسین خالی می کنند ...

ندیدند که سری به ن ی ز ه بلند است ...


مردها طاقت نیاوردند ...

اما چه کند این زینب که باید بماند و ببیند

باید بسوزد و خاکستر شود

باید بماند و حتی فرصت بغض کردن هم پیدا نکند ... اشک و ناله که پیشکش ...


زینب

باید بماند و نداند چه کند

جلوی غارت را بگیرد یا جسارت ؟

آتش خیمه ها را مهار کند یا آتش دامن دخترها را ؟

معجرها را حفظ کند ؟

بچه های گم شده را پیدا کند ؟

سکینه را دلداری دهد ؟

گوش زخمی رقیه را نوازش دهد ؟

سجاد را از معرکه به در ببرد و امامت را حفظ کند ؟

لباس اسارت به تن بچه ها بپوشاند ؟


خدایااااااااااااااا !

مگر زینب چند نفر است ؟ ؟ ؟

 

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان نیکان و آدرس ataataee.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان


ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت: